عید امسال هم تموم شد, مثل سالهای قبل بدون شادی و خنده ای از عمق وجودم.....واقعا نمی دونند دارن چیکار می کنند ؟امروز داشتم یک برنامه نگاه می کردم که یکی از.
وارد نشده: جهان برف
من که رفتم زین چمن باغ و بهاران گو مباش ... چون خزان شد عمر من صبح بهاران گو مباش من که سر بردم به زیر بال خاموشی و مرگ ... نهیبش ختم و پایانی به غوغای جهان گردد
پس از من. من که رفتم زین چمن باغ و بهاران گو مباش. بوسه باران و رقص شاخساران گو مباش. چون گل لبخند من پژمرد ابری گو مبار. چون خزان شد عمر من صبح بهاران گو مباش.
۱۹ آبان ۱۳۹۴ — گره به رشتهٔ نفس خوش آن‌که نبندد****ببند دل به نوای جهان چنان که نبندد نگاه تا مژه ... هم آیینه بر دیوار می‌بندد به رعنایی چو شمع ازآفت شهرت مباش ایمن****رگ گردن ز ... که نامه‌ام برد آیینه آورد غزل شمارهٔ 968: هوس در مزرع آمال گو صد خرمن انبارد ... زبان دارد چرا زین آرزو برخود نبالد بیستون غم****که تیغش از دل فرهاد من سنگ ...
۱۹ آبان ۱۳۹۴ — زین بحر بیکران کم هر اعتبار گیر****موج گهر شو و سر خود در کنار گیر ... درای قافلهٔ صبح می‌دهد آواز****که ای ستم‌زده رفتیم ما، تو هم برخیز چو شمع ... در دل حلقه زن گو شش جهت مسدود باش غزل شمارهٔ 1758: من نمی‌گویم زیان کن یا به فکر سود باش ... افشان هوای‌کیست از خود رفتن بیدل****که چون صبح بهاران رنگ می‌گردد به ...
... تشنه کامی های من برف پاک کوهسارانی هنوز ... چشم بستم از جهان کز فرط استغنای طبع در دل بی آرزوی خود ... من که رفتم زین چمن باغ و بهاران گو مباش بوسۀ باران و ...
زیباترین شعرهایی که تا به حال خوندم. ... مژگان به هم بزن که بپاشی جهان من ... وقتی امید شروع کرد به خوندن، من دقیقا سر از همون صبحی درآوردم که بعد دانشگاه سوار اتوبوس شدم و رفتم به مراسم دایی. ... زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول / آن های هوی و نعره مستانم آرزوست ... گفتم از گوی فلک صورت حالی پرسم ... که در برف ها تو را بخورند.
وارد نشده: بهاران مباش
صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت · به غلامی تو مشهور جهان شد حافظ حلقه بندگی زلف ... چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم · شاگردی روزگار کردم بسیار در کار جهان ...
۲۵ دی ۱۳۹۳ — بچه ها در اینجا قشنگ ترین بیت ها و شعر هایی که خوندین را بگذارین.. من خودم عاشق دو تاشون هستم : 1- بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز ... پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست ... بهاران از توست ... به تماشاى کشورهای جهان رفتم، ... رشته کج باید که تا زین کارگاه آید قماش هست دست کارگر اینجا کج و افزار کج
من که کشم که کی کشم زین کاهدان واخر مرا ... رفتم به وادی دگر باقی تو فرما ای پدر. مر صابران را می‌رسان هر دم ... جان غریب اندر جهان مشتاق شهر لامکان. نفس بهیمی در ... گاهی چو چه کن پست رو مانند قارون سوی گو. گه چون مسیح و ... ز آفتاب جدایی چو برف گشت فنا ... عاشق چادر مباش و خر مران در آب و گل. تا نمانی ... خزان خفت و بهاران گشت بیدار.
تو شهریار علی گو که در کشاکش حشر ... به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می آید. که ... زین همرهان همراز من تنها توئی تنها بیا ... متن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد جهان ... خزان لاله و نسرین هم از باد بهاران پرس ... ملول از نالهٔ بلبل مباش ای باغبان رفتم.
این مقاله صورت کاملشدهای است از مجموعه سخنرانیهای خانم پروفسور شیمل * که در ترم ... هر موی من از عشقت بیت و غزلی گشته ... رفتم سفر بازآمدم، ز آخر به آغاز آمدم ... در بعضی بیتها عشق، آیینه«هر دو جهان» نمودار می‌شود و آدمی جرأت نمیکند بر آن بدمد، ... بدین سبب است که مولوی با ابداع و پیشآوری صور خیال شاعران فارسیگوی و اردو ...
در صورتی که شعر خاصی در ذهن دارید که تداعی کننده خاطره ای شیرین برای شماست در این ... نمی ترسی از اندم کز تو آتش بر جهان افتد. ... به خواهش عزیزان زین پس روان تر سخن می گویم گرچه باید کسانی عزیزان هنرمند حرفهای مرا با ... و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام ... نی برون آی و دو عالم محو کن گو برون از تو کسی اکنون، میا
PDF
ﺗﻠﻤﻴﺢ← ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﻯ ﻛﺮﺑﻼ/ ﺟﻨﺎﺱ ﺗﺎﻡ← ﻛﻪ (ﭼﻪ ﻛﺴﻰ) ﻭ ﻛﻪ (ﺣﺮﻑ ﺭﺑﻂ) [ﺍﻳﻦ ﺟﻨﺎﺱ ﺿﻌﻴﻒ. ﺍﺳﺖ.]/ ﺟﻨﺎﺱ
بس که دامان بهاران گل‌به‌گل پژمرده شد باغبان دیگر ... من از روزی که دل بستم به چشمان تو می دیدم که چشمان تو ... پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق داده نوید ... به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می آید که لرزاند ... رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران ما گذشتیم ... گو مباش اینها که ما رندان نافرزانه‌ایم ... هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت که هر ...
در این مدت که در خانه هستیم چه‌کار کنیم؟ ... ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما · بادا مبارک در جهان سور و عروسی‌های ما · دیدم سحر آن شاه را بر ... این رخ رنگ رنگ من هر نفسی چه می‌شود · چونک جمال حسن تو اسب شکار زین کند · جور و جفا و دوریی کان ... صبحدمی همچو صبح پرده ظلمت درید · دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید · آمد شهر صیام سنجق
... تا که برگردی دوباره می ترسم وقتی که نیستی دل من طاقت نیاره ... 15-09-2008, 00:28. می نوش و جهان بخش که از زلف کمندت ... تشنه کامی های من برف پاک کوه سارانی هنوز ... من که رفتم زین چمن باغ و بهاران گو مباش بوسۀ باران و رقصِ ...
۲۴ شهریور ۱۳۸۷ · · ۱۰۱ پست · ۲۸ نویسنده
۱۱ دی ۱۳۹۸ — ادبیات کودکان در قالب اشعار کودکانه که معمولاً از زبان و افکار بزرگ‌ترها ... مال من کو؟ پیشی برده. اگه پیشیی رو ببینم. سر دمشو میچینم. چشم مادر ... رفتم به سوی قاب عکسش ... روی برف. یخ زده. باز هم در قاب،در قاب قشنگ. عکس بابا را تماشا می کنی ... دل جهان. که مثل بادبادکی هوا شده. برای بچه ها شده. برای بچه ها شده.
